موضوع ایمیل : 3 ایمیل جذاب در یک ایمیل
ایمیل اول : گزارش + عکسهای اسکار 2011 هشتاد و سومین دوره مراسم اهدای جایزه اسکار برگزار شد و همان گونه که انتظار میرفت، "سخنرانی پادشاه" ساخته تام هوپر مهمترین جوایز این دوره را از آن خود کرد. در سالی که جوایز اسکار به طور تقریبا مساوی میان چند فیلم برجسته تقسیم شد، مورد توجه ترین جوایز نصیب تام هوپر و درام تاریخی اش شد تا بریتانیایی ها مهم ترین افتخارات اسکار امسال را به خود اختصاص دهند.
کالین فرث در نمایی از فیلم "سخنرانی پادشاه" در حالی که همگان انتظار داشتند "آواتار" فاتح بی چون و چرای رقابتهای پارسال باشد، فیلم مستقل "جعبه رنج" آرام آرام خود را بالا کشید و در شب اهدای مراسم شش جایزه اصلی را ربود. هر چند آواتار هم همین تعداد جایزه دریافت کرد، اما تمام این جوایز را در بخشهای فنی گرفت تا فیلم درخشان کاترین بیگلو از نظر وجهه هنری بر این محصول پر هزینه فائق آید و ضرب شستی هم به جیمز کمرون همسر سابقش نشان دهد. البته چهار جایزه فیلم "تلقین" حق این فیلم برجسته را که به نظرم بهترین محصول سینمای جهان در سال 2010 است ادا نکرد. این فیلم که میتوانست برنده جوایزی چون بهترین فیلم کارگردانی و فیلمنامه غیر اقتباسی هم باشد در نهایت به جوایز کم اهمیتتر و فنیتری چون فیلمبرداری، میکس صدا، تدوین صدا و جلوههای ویژه تصویری اکتفا کرد تا یکی از بزرگ ترین ناکامان جوایز اسکار، شاید در طول عمر هشتاد و سه ساله اهدای این جوایز لقب بگیرد. در رشته بهترین فیلم خارجی زبان هم در حالی که همگان انتظار داشتند "بیوتی فول" الخاندرو گونزالس ایناریتو برنده مجسمه طلایی شود این جایزه به فیلم دانمارکی "در دنیایی بهتر" ساخته سوزانه به یر اهدا شد تا اسکار امسال هم خالی از شگفتی و غافلگیری نباشد.
ناتالی پورتمن بهترین بازیگر زن برای فیلم «قوی سیاه»
کالین فرث بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «سخنرانی پادشاه» کالین فرث کریستین بل بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم «مشتزن» کریستین بل و همسرش سیبی بلازیک ملیسا لئو بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای بازی در فیلم «مشتزن» نیکول کیدمن هالی بری آنا هاتووی خاویر باردم و پنه لوپه کروز جسی آیزنبرگ بازیگر فیلم «شبکه اجتماعی» اسکارلت جوهانسون جاستین تیمبرلیک کوین اسپیسی شارون استون هیلاری سوانک کیت بلانشت آنت بنینگ و وارن بیتی گوئینت پالترو هلن میرن ساندرا بولاک استیون اسپیلبرگ و دخترش مارک رافالو
ایمیل دوم : سه باور غلط درباره ازدواج
هر چه قدر هم که در زمان تجرد فکر کنیم که در مورد ازدواج چندان فکر نمی کنیم یا تصور کنیم این موضوع الان برای ما اهمیت زیادی ندارد، اما واقعیت چیز دیگری است. برای بسیاری از ما از همان سال های اول که مفهوم خانواده را متوجه می شویم و معنی دوست داشتن را می فهمیم، تصوراتی در مورد ازدواج و زندگی مشترک نیز شروع به شکل گیری می کند. کتاب های داستان و رمان و فیلم ها برای ما الگویی از روابط عاشقانه را ترسیم می کنند که هر کسی آرزوی رسیدن به آنها را دارد. در این بین کم کم نتیجه گیری می کنیم که چه کارهایی باید بکنیم تا زندگی خوب و عاشقانه ای داشته باشیم.
اما همان طور که تصورات درست و منطقی شکل می گیرد در کنار آن هم تصوراتی اشتباه، غیرمنطقی و بیش از اندازه رویایی ایجاد می شود. این رویاها و تصورات غیرمنطقی بیشتر اوقات بدون آنکه متوجه شویم در زندگی ما تاثیرات منفی گذاشته و اگر به موقع در صدد کنار گذاشتن آنها نباشیم، آرامش ما به خطر خواهد افتاد. با تعدادی از این تصورات آشنا خواهیم شد:
من همیشه عاشق همسرم خواهم ماند!این جمله یکی از آرزوهای مورد علاقه ی افراد مجرد است. اما مساله اینجاست که علی رغم آنکه این جمله سخت خواستنی است اما رسیدن به آن محال و غیر ممکن است. واقعیت این است که روابط ما با همسرمان به عنوان نزدیک ترین فرد، هیچ وقت نمی تواند چنین ثباتی را داشته باشد. معمولاً بالا و پائین های متعدد و متناوبی در رابطه ی ما اتفاق می افتد که البته احساسات ما را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. ممکن است گاهی اوقات عصبانی شویم، دلگیر شویم و احساس کنیم که نمی توانیم همسرمان را دوست داشته باشیم و اصلاً احساسی مشابه تنفر در ما ایجاد شود. زمانی که ایده آل فکر می کنیم و می خواهیم در هر شرایطی عاشق همسرمان باشیم، در زمان بروز مشکل در رابطه با همسر لحظات سختی را پیش رو خواهیم داشت. تناقض بین آنچه آرزو داریم و آنچه احساس می کنیم، فشار روانی زیادی را به ما متحمل می کند و البته این فشار زیاد معمولاً توانایی تصمیم گیری درست در زمان های حساس را از ما می گیرد. البته اگر در زمان انتخاب درست عمل کرده و قدم های بعدی مان هم درست باشد، احساس دوست داشتن همسر، احساسی غالب است و زمان هایی که احساس می کنیم همسرمان را چندان دوست نداریم، در اقلیت خواهند بود.
برای داشتن رابطه ی با ثبات و خوب، دوست داشتن کافی نیست، بلکه باید خیلی چیزهای دیگر را نیز یاد گرفت. مهارت هایی برای خوب شنیدن، برای داشتن رابطه ای موثر و حتی برای بخشیدن
ما چون عاشق هم هستیم، زندگی مان هم خوب خواهد بود شاید شما هم چنین جمله ای را شنیده باشید، زمانی که از افرادی که روابط خوبی با همسرشان دارند، می پرسند چگونه رابطه ی خوبی دارند، می گویند «این کار سختی نیست، ما همدیگر را خیلی دوست داریم، پس رابطه ی خوبی هم با همدیگر داریم.» این گفته تا حدی درست و البته تا حدی نیز نادرست است، زمانی که همدیگر را دوست داریم، البته فداکاری هایی نیز در زندگی مشترک انجام می دهیم اما همان طور که تجربه ی همه ی ما نشان داده، ما با صمیمی ترین دوستان خود نیز مشکل پیدا می کنیم، دلگیر می شویم و حتی ممکن است جر و بحث و دعوا کنیم. واقعیت این است که اگر به صرف دوست داشتن و علاقه داشتن به یکدیگر وارد زندگی مشترک شویم و تصور کنیم که این موضوع تمام مسائل را حل خواهد کرد، در دردسر بدی افتاده ایم. چرا که کم کم زمانی که دلخوری و ناراحتی پیش می آید، این تصور در ما ایجاد می شود که پس اگر الان ما از دست هم دلخور هستیم، این بدان معناست که همدیگر را به قدر کافی دوست نداریم! واقعیت این است که برای داشتن رابطه ی با ثبات و خوب، دوست داشتن کافی نیست، بلکه باید خیلی چیزهای دیگر را نیز یاد گرفت. مهارت هایی برای خوب شنیدن، برای داشتن رابطه ای موثر و حتی برای بخشیدن.
در زندگی واقعی لازم است گاهی اوقات نیازهای همسرمان را به نیازهای خودمان ترجیح دهیم. اما چنین رویه ای نمی-تواند چندان ادامه پیدا کند. باید تا حدی تعادل نیز وجود داشته باشد تا زندگی با دردسر کمتری ادامه پیدا کند. من همسر خوبی هستم، پس فداکاری می کنم! این نکته از مواردی بود که در روزگار قدیم معمولاً دخترها آن را یاد گرفته و در زندگی مشترک خود سعی می کردند به آن عمل کنند. اگر در قدیم این روش کارایی داشت و خانم می توانست با فداکاری فراوان زندگی خوبی برای خودو همسرش درست کند، اما امروزه دیگر کمتر چنین برخوردی می تواند موثر باشد. شاید شما هم شنیده باشید که آمار افسردگی در خانم های میانسال بالاست، اما آیا به دلیل چنین موضوعی هم فکر کرده اید؟ البته عوامل متعدد و مختلفی در بین است. اما بعضی روانشناسان یکی از دلایل چنین مساله ای را ندیده گرفتن خود و نیازهای خود در طی سال ها توسط خانم ها می دانند. البته تنها عکس العمل به نادیده گرفتن خود، افسردگی نیست. عصبانیت مداوم، خستگی بی دلیل و رفتارهای هیجانی ناگهانی و غیر قابل کنترل از موارد دیگری است که افراد از خود بروز می دهند. البته تصور نکنید که فداکاری های بی دلیل و حذف خود فقط مختص خانم هاست، بعضی آقایان نیز دست به این کار زده و البته بعد از مدتی عوارض آن را متحمل می شوند. در زندگی واقعی لازم است گاهی اوقات نیازهای همسرمان را به نیازهای خودمان ترجیح دهیم. اما چنین رویه ای نمی-تواند چندان ادامه پیدا کند. باید تا حدی تعادل نیز وجود داشته باشد تا زندگی با دردسر کمتری ادامه پیدا کند. البته از آن طرف نیز فراموش نکنید که تعادل کامل نیز محال است. شاید مثال مناسب برای توصیف این موضوع، الاکلنگ است. گاهی شما بالا و همسرتان پائین است و گاهی برعکس این همسرتان است که بالاست و شما باید پائین باشید. از طرفی این امکان پذیر نیست که همیشه یک نفر بالا و دیگری پائین باشد. برای ادامه یک زندگی لذت بخش این بالا و پائین رفتن باید به صورتی متناوب ادامه داشته باشد.
ایمیل سوم : نکات خواندنی درباره حریمشخصی و ادب در ژاپن
ژاپنیها بسیار کمرو و خجالتی و بسیار کمحرفتر از کرهایها و چینیها هستند. حریمخصوصی اهمیت بسیار زیادی در ژاپن دارد. افراد میتوانند اگر بخواهند نامشان را از دفترچههای تلفن عمومی بردارند. پنجرهها طوری طراحی میشوند که دیگران نتوانند از بیرون داخل را نگاه کنند. زیاد سوال پرسیدن بیادبانه و گستاخانه قلمداد میشود. انتظار میرود که افراد معمولاً ساکت و کمحرف باشند. خیلی از بچههای مدرسهای ادعا میکنند هیچوقت والدینشان آنها را نبوسیدهاند. نوجوانان و جوانان درمورد دوستپسر یا دوستدخترشان یا نداشتن آن با کسی حرف نمیزنند و دوست هم ندارند که کسی از آنها در اینباره و زندگی خصوصیشان سوال کند. در یک تحقیق مشخص شد که دانشجویان یکی از دانشگاههای ژاپن ادعا میکردند که یک دوست خوب بهنظرشان کسی است که به زندگیخصوصی آنها احترام بگذارد. فیلمهای درام تلویزیون معمولاً درمورد داستانهای عاشقانهای است که بقیه با چند نکته راهنما پی به موضوع آن میبرند. ژاپنیها کلاً دوست ندارند در محیطهای عمومی به چشم بیایند یا با غریبهها صحبت کنند مگراینکه الزامی برای آن باشد. بسیاری از ژاپنیها خیلی از ملاقات با خارجیها خجالت میکشند. اگر اشتباهی موقع انگلیسی حرف زدن مرتکب شوند، احساس خجالت میکنند و بهخاطرهمین هیچ حرفی نمیزنند. همچنین اگر به نظرشان یک فرد خارجی خیلی خشن بهنظر برسد احساس استرس زیادی خواهند کرد. آنهایی که سگ دارند، حیوانات را راه خوب و آسانی برای ملاقات افراد جدید میپندارند. آنها معمولاً بهبهانه سگهایشان و سوال کردن درمورد سگها و نه صاحبان آنها، با هم حرف میزنند. koen debut اصطلاحی است که برای توصیف دیدار اول یک مادر و بچه یا یک فرد با سگش به یک پارک جدید استفاده میشود. برای اینکه این اتفاق بهآرامی طی شود، افراد معمولاً کارت ویزیتهایی با عکس سگشان روی آن همراه خود دارند. یک جمله خوب برای شروع مکالمه گفتن "kawaii" یعنی بامزه بودن سگ یک نفر است. صاحب سگی که نامش Moko بود میگوید، "پسر من به مدرسه محل نمیرفت بهخاطر همین یک مدت خیلی طولانی ما هیچ دوستی نداشتیم. اگر بهخاطر Moko نبود نمیتوانستیم با دوستانمان که سگ دارند آشنا شویم. روابط در شهر بزرگ خیلی سرد است اما وقتی سگها با هم ارتباط برقرار میکنند، کمک میکند که یخ بین افراد باز شود." بعد توضیح میدهد که بهخاطر همین است که خیلیها به پارکهای عمومی میروند. Pico Iyer، نویسندهای که بیشتر از 20 سال در ژاپن زندگی میکرد میگوید محدودیت ژاپنی یک جنبه معکوس احساسی دارد. او مینویسد، "آدمهایی که در ژاپن میشناسم به طرز فوقالعادهای به شور و احساسشان متعهد و وفادار هستند بهخاطر همین است که در اجتماع خیلی خود را محدود میکند." ادب و عهدهای ژاپنیها ژاپن بعنوان مودبترین اجتماع جهان توصیف میشود. در موقعیتهایی که دو نفر با دو عقیده مختلف باشند، ژاپنیها معمولاً بر نظر شخص مقابل تاکید میکنند درحالیکه امریکاییها معمولاً روی عقیده خودشان پافشاری میکنند. حتی ترسناکترین پانکهای ژاپن اگر تصادفاً در خیابان با شما برخورد کنند، عذرخواهی شدید میکنند. ایده ادب در ژاپن را میتوان با عبارت "عدم تحمل ناخوشنودی" خلاصه کرد. وقتی از مادران ژاپنی درمورد انتظاراتی که از پسر یا دختر خود دارند، سوال میکنند، مادرها معمولاً میگویند، "دوست دارم فرزندم طوری بزرگ شود که کسی را اذیت نکند". ریشههای ادب ژاپنی از احترام به طبیعت و قانون ژاپنی برای داشتن جامعه باثبات ناشی میشود. طی دوره ادو یک سری قوانین سیستم طبقاتی ایجاد شد که کلیه جوانب زندگی انسان را تنظیم کرده و با سطح اجتماعی-اقتصادی و شغل تعریف میشد. درنتیجه افراد مطیع و منفعل شده و عادت میکردند زندگی خود را با قانون تعریف کنند. همراه با ایدههای ژاپنی درمورد ادب و نزاکت، ایدههایی نیز درمورد اعتماد و عهدها وجود دارد. Kimiko Manes مولف کتاب شوک فرهنگ در ذهن (Culture Shock in Mind) مینویسد: "انتظار میرفت که ساموراییها ذهنی پاک داشته باشند و اعتماد اهمیت فوقالعادهای برای آنها داشت. قولی که به کسی داده میشد، حتی اگر به قیمت جان تمام میشد، به آن وفا میشد. در دوره ادو با ظهور تجارت، طبقه تاجرین موضع اخلاقی مشابهی اتخاذ کردند. تاجران آن دوره جان خود را به خطر میانداختند تا بدهیهای خود را بپردازند و به عهدهای خود وفا کنند. تاجرانی که نمی توانستند این راه را دنبال کنند بقایی نداشتند. مفهوم اعتماد از اهمیت شگرفی برخوردار بود." وقتی ژاپنیها چیزی میگویند و قولی میدهند انگار روی سنگ حک شده باشد. بعضی وقتها وقتی درمورد چیزی با همسر ژاپنیام حرف میزنم، توصیههای عادی را مثل قولهایی قطعی قلمداد میکند.
برای هرچه بهتر شدن عملکرد گروه . با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری کنید
|
| |||||
|
__._,_.___
No comments:
Post a Comment